در این بخش سعی بر بیان احوالات مهدی (علیه السلام)موعود از مدخل اعتقادات اهل سنت است، پس به احادیثی اشاره میشود که از کتب معتبر و روایی اهل سنت استخراج شده است
او مظهر عدلی است که همگان منتظر اویند، در زمان او عدل چون نور خورشید به درون خانه افراد نفوذ میکند و عدالت او شمول داشته و افراد بدکار و نیکوکار را فرا میگیرد
آنگونه که از متون اسلامی استفاده میگردد، در عصر ظهور برکات و نعم فراوانی بر اهل زمین آشکار میگردد. این برکات و نعم را در حالت کلی میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
الف) برکات مادی ب) برکات معنوی
که در زیر، با رعایت اختصار به عدهای از آنان اشاره میگردد:
1- برقراری عدالت:
او مظهر عدلی است که همگان منتظر اویند، در زمان او عدل چون نور خورشید به درون خانه افراد نفوذ میکند و عدالت او شمول داشته و افراد بدکار و نیکوکار را فرا میگیرد؛ همچنین با ظهور او کتابهای آسمانی انبیای گذشته، بدون هیچ انحرافی عرضه میگردد و او بین اهل تورات با تورات و بین اهل انجیل با انجیل و با اهل قرآن با قرآن قضاوت میکند. درآن دوران حق هر کس به او بازگردانده میشود.
2- ایجاد امنیت:
در زمان حکومتش امنیت درسرتاسر زمین تامین میشود؛ اشرار هلاک خواهند شد؛ فتنهگرها و غارتگرها نابود میشوند و در راهها امنیت کامل برقرار میگردد.
3- رغبت و رو آوردن مردم و اهل ادیان به دین و دیانت:
براساس شیوه مناسب دعوت آن حضرت، مردم با میل و رغبت به دین و عبادت خداوندی روی میآورند و راندهشدگان از دین به سوی آشیانههای آرامبخش خویش بازمیگردند و در حکومت او بدعتها و بیدینیها و ستمگریها ریشهکن میگردد.
4- پیشرفت محاسن اخلاقی و قوههای عقلانی:
با عنایت امام زمان(علیه السلام)عقول افراد ترقی نموده و اخلاق آنها کامل میشود؛ قلوب مردم آکنده از غنا و بینیازی میشود؛ ریا از میان مردم رفته و امانتداری رایج میگردد و ریشه های دروغ و تهمت قطع میگردد. همچنین هیچ کس بر دیگری برتری نمیورزد.
5- پیشرفت علم و دانش:
علاوه بر دو قسمت علم که قبل از ظهور توسط پیامبران آورده شده است، بیست و پنج حرف (قسمت) دیگر علم توسط آن حضرت آشکار میگردد. آن حضرت علم و دانش را همانند عدالت در سرتاسر زمین منتشر میسازد و با عنایت آن حضرت علم در قلوب مؤمنین قرار میگیرد.
6- همراهی طبیعت با مؤمنان:
بدلیل همراهی اهل ایمان با موعود، برکات آسمانی و زمینی بر مردم سرازیر میشود و زمین برکات خود را خارج میسازد. آسمان باران خود را میبارد؛ درختان، میوه خود را به ثمر مینشانند و زمین گیاهان خود را میرویاند.
7- رفاه اقتصادی عموم جامعه:
در دوران طلایی ظهور، مردم با حاکمی بسیار بخشنده مواجه میباشند. حضرتش آن چنان اموالش را میبخشد که کسی قبل از او نبخشیده باشد. بدلیل امنیت اقتصادی حاکم بر جهان، مردم به زراندوزی و انباشته کردن اموال نیازی نخواهند داشت.
8- رفاه اجتماعی:
در آن زمان، نهرها پر آب شده و به اطراف زمین کشیده میشوند و همه کس در همه جا از نعمت آب برخوردار است. در آن زمان دامها بر روی زمین فراوان میشوند و مردم از فواید آنها برخوردار میگردند و خیر و برکت به دست مهدی (علیه السلام)زیاد میگردد به طوری که زمین به دست آن حضرت با صفا و باطراوت میگردد.
9- تداوم حکومت صالحین بر کره زمین تا روز قیامت:
حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)آغاز حکومت آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)است بر روی زمین و همان حکومت صالحین است که قرآن به آن وعده داده است ونیز وعده آن در تورات و زبور و سایر کتب آسمانی ذکر شده است. برای حکومت صالحین مدت زمان مشخصی تعیین نگردیده و آن حکومت تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
10- پیروزی نهایی:
آنچه برای حضرت مهدی (علیه السلام)تقدیر شده است، پیروزی نهایی و همیشگی است نه چیز دیگر؛ بنابر این ایشان همچون پدرانشان در میان مردم میباشد.
منبع : سایت رشد به تصحیح حجت الاسلام و المسلمین جاودان
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «سربازی امام زمان» را با استفاده از بیانات رهبر انقلاب درباره "بزرگترین وظیفه منتظران در دوران غیبت امام زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف" منتشر میکند.
جهت دانلود صوت بر روی عکس کلیک نمایید.
استدلال تفصیلی زنده بودن امام زمان (عج) :
امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است .در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت[۱]، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند.
در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود.
حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه ی اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد[۲].
بررسی دو رکن استدلال:
۱)- برهان عقلی بر ضرورت وجود امام در همه زمان ها:
الف: برهان لطف: نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی باید امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
این جمله امام صادق(ع) که “همانا خداوند عزوجل جلیل تر و عظیم تر از آن است که زمین را بدون امام رها کند”[۳]، ممکن است اشاره به همین برهان باشد.
الطاف وجود امام غائب را می توان در موارد ذیل برشمرد:
۱٫حراست از دین خداوند در سطح کلی.[۴]
۲٫ تربیت نفوس مستعد.
۳٫ بقای مذهب.
۴٫ وجود الگویی زنده که می تواند مقتدای مردم قرار گیرد[۵].
ب: برهان علت غائی: در علم کلام ثابت می شود که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد غایت افعال الهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است[۶].
خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر میفرماید:
تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمر.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تکرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سورة دخان نیز:
فیها یفرَق کلّ أمر حکیم.۱
در آن شب، هر فرمانی، برحسب حکمت صادر میشود
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد.
این امر که در زمان رسول خدا(ص) به آن حضرت نازل میشدهاست، در هر شب قدر، باید بر کسی نازل و تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد.
قبول اصل وصایت رسول اکرم(ص) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همة سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همة آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سورة قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمة پذیرفتن آن، آیة (تنزّل الملائکة…) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد که در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
در آن شب هر فرمانی، برحسب حکمت صادر میشود٭ فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستندة آن بودهایم.
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال گردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هرکس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیاء معصومینش(ع) نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیة مورد بحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان امام معصوم(ع) است.
و هرکس نزول پیوستة فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم کافر واقعی است.
چنان که خداوند در آیات ۱۵۰ و ۱۵۱ سورة نساء میفرماید:
إنّ الّذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلک سبیلاً٭ أولئک هم الکافرون حقّاً و أعتدنا للکافرین عذاباً مهینا .
کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی کافر میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکنندهای مهیا کردهایم.
و میبینید که خداوند، کسانی را که پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، کافر حقیقی میداند.
بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی که امر الهی را دریافت میکند و امین بر آن در جهت پاسداری، بهکار بستن و اداء باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کردهاند، فرمودند:
من أنکر المهدی فقد کفر.۲
کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است.